تغيير پارادايم در صنعت خودروسازي جهان
نوشته ؛ كامران طالبي فرد ، دكتري كسب و كار
دو خبر در ماه گذشته منتشر شد ، تويوتا دومين برند پر ارزش صنعت خودروسازي جهان و بزرگترين توليد كننده خودرو در جهان از بيست و پنج مدل خودروي مفهومي الكتريكي رونمايي كرد اين مدل ها با برند تويوتا و لكسس به توليد خواهند رسيد ، خبر دوم توليد پربرد ترين خودروي الكتريكي جهان توسط مرسدس بنز سومين برند با ارزش صنعت خودروي جهان و قديمي ترين خودروساز دنيا بود خودروي كه حدود ١٠٠٠ كيلومتر با يكبار شارژ را طي خواهد كرد و مرزهاي توليد خودروهاي الكتريكي را جابجا مي كند مرسدس بنز اعلام كرده تا سه سال ديگر نيمي از محصولات اش خودروهاي الكتريكي خواهند بود و تا سال ٢٠٣٠ تمامي محصولات توليدي اين شركت الكتريكي خواهند بود اين دو خبر را در كنار فعاليت هاي تسلا با ارزش ترين برند صنعت خودروسازي جهان بگذاريد كه ظرف دو سال گذشته خود را به رتبه يك با ارزش ترين برند خودروسازي جهان رسانده و امروزه ارزشمند ترين برند خودروسازي جهان است اما چرا شركتي همانند تسلا كه توليد خودروي آن در حدود نيم ميليون دستگاه است تبديل به ارزشمند ترين برند خودروسازي جهان شده است در حالي كه تويوتا بزرگترين و پرتيراژ ترين خودروساز جهان با توليد بيش از ده ميليون دستگاه خودرو در سال در رتبه بعدي قرار دارد ؟ پاسخ بسيار كوتاه است ، تغيير پارادايم در صنعت خودروي جهان !
براي درك اين موضوع بايد ابتدا نگاهي به مفهوم واژه پارادايم بيندازيم ، پارادايم يا الگوواره ، الگوي مسلط فكري است كه مجموعه اي از الگو ها و نظريه ها را براي يك مفهوم شكل داده اند الگوهاي كه به آن عادت شده و تبديل به نوعي چارچوب مرجع شده اند . چارچوب هاي براي فرهنگ ، فنون و … اين مفهوم كه تعريف دقيق آن در حوزه جامعه شناسي مي باشد الگوهاي است كه از زمان قديم موجود بوده و از طريق آموزش محيط به افراد براي فرد يا جامعه يا آن حوزه تبديل به چارچوبي بديهي مي شوند و تبديل به الگويي براي رد و تاييد و داوري پديده ها و موضوعات در آن حوزه مي شوند . حال زماني كه صحبت از تغيير پارادايم مي كنيم يعني تغيير بنيادين اين الگوواره ها و ورود به چارچوبي جديد براي سنجش پديده ها و رد و قبول آنها . تغيير پارادايم همواره در طول تاريخ در تمامي حوزه از فرهنگ و هنر گرفته تا فن آوري ، علوم نظامي، علوم اجتماعي و سياسي ادامه داشته و اين تغييرات بنيادين چارچوب هاي فكري باعث پيشرفت شگرف جامعه بشري شده است . در حوزه صنعت نيز اين تغييرات الگواره ها از زمان انقلاب صنعتي توسعه يافته است و از دهه هفتاد ميلادي و وورد به دنياي ديجیتال شدت يافته است حال بعد از چند دهه تغييرات پي در پي در دنياي ديجيتال و انفورماتيك حال نوبت به تغيير پارادايم در صنعت خودرو رسيده و اين صنعت در حال دگرديسي در الگوهاي خود و ورود به پارادايم جديد است . شايد جرقه اوليه اين تغييرات از دهه هفتاد ميلادي و شروع بحران نفتي و افزايش چند برابري قيمت سوخت ايجاد شد موضوعي كه در كوتاه مدت باعث شده تا خودروهاي كم مصرف ژاپني و آلماني جاي خودروهاي پر مصرف امريكايي را بگيرند و مشتريان آنها را سهم خود نمايند اما در آينده ميان مدت و بلند مدت طراحي و توسعه خودروهاي با سوخت هاي جايگزين در دستور كار صنايع خودروسازي قرار گرفت دهه هشتاد و نود ميلادي دهه ورود اين خودروهاي پروتوتايپ با سوخت هاي جايگزين همانند الكتريسيته ، هايبريد الكتريكي – بنزينی و حتي هيدروژني بود اما ورود تجاري اين خودروها به بازارهاي جهاني خودرو مربوط به اوايل قرن بيست و يكم و توليد و عرضه تويوتا پريوس به بازارهاي جهاني بعنوان اولين خودروي هايبريد الكتريكي – بنزيني جهان بود بدنبال پريوس بقيه خودروسازان ژاپني همانند نيسان ، هوندا و ميتسوبيشي هم به توليد اين نوع خودروهاي هايبريدي روي خوش نشان داده و خودروهاي همانند نيسان ليفت و يا ميتسوبيشي اوتلندر هايبريد متولد شدند . جنرال موتورز نيز خودروهاي همانند شورولت ولت را به تقليد از پريوس به بازار فرستاد اما خودروسازان آلماني آينده صنعت خودرو را در خودروهاي هيدروژني مي ديدند و شركت هاي همانند مرسدس بنز يا بي ام دبليو در حال سرمايه گذاري و توسعه خودروهاي مفهمومي با پيشرانه هيدروژني بودند اما در همين زمان يك شركت در سليكون ولي يعني دره سليكون كاليفرنيا ، محل غول هاي IT و انفورمانيك دنيا به صحنه توليد خودرو ورود كرد. تسلا با توجه به داشتن زير ساخت مناسب براي توليد باطري هاي ليتيوم بسرعت توانست خود را بعنوان يك خودروي تمام الكتريكي ( غير هايبريد ) بدنيا معرفي كند و در ميانه توليد خودروهاي هايبريد بنزيني – الكتريكي و توسعه خودروهاي هيدوژني راه جديدي يعني توليد خودروهاي تمام الكتريكي را بصورت تجاري به جهانيان عرضه كند هر چند قبل از تسلا شركت هاي كوچكي خودروهاي تمام الكتريكي را توليد كرده بودند اما بيشتر آنها از نوع خودروهاي دو نفره كوچك داخل شهري با برد محدود و مناسب براي مسافت هاي كوتاه بودند و قابل مقايسه با تسلا كه يك خودروي كامل خانوادگي با عملكرد بالا و برد زياد است نبودند . موفقيت تسلا در سه نكته خلاصه شده است قيمت رقابتي ، شتاب خارق العاده و كاربردي بودن ، اين سه عامل باعث شد تا اقبال به اين خودرو هر روز بيشتر شود و شركت تسلا كه با الگو قرار دادن استراتژي شركت اپل براي ورود به دنياي تلفن همراه و تغيير پارادايم در اين صنعت با توليد گوشي هاي هوشمند ،به صنعت خودرو ورود كرده است ، حال با افزايش تيراژ و همچنين سبد محصولات خود به سرعت به رشد خود ادامه مي دهد . امروز تسلا در چهار سگمنت مختلف به توليد خودرو مي پردازد و بزودي تنوع مدل هايش را بيشتر هم خواهد كرد موفقيت هاي پي در پي تسلا و رشد روز افزون در كسب سهم بازار در بازارهاي توسعه يافته باعث ارزشمند شدن سهام آن شد به نحوي كه با جهش فوق العاده در يك دهه گذشته به ميان ده برند برتر خودروسازي دنيا وارد شد و تنها ظرف دو سال گذشته توانست به صدر جدول با ارزش ترين برند هاي خودروسازي جهان برسد و غول هاي همانند تويوتا و مرسدس بنز و فولكس واگن را پشت سر بگذارد اما چرا اين اتفاق بسرعت رخ داده است و با وجود تيراژ توليد پايين اين شركت در مقايسه با غول هاي خودروسازي جهان ، اين افزايش ارزش برند براي تسلا اتفاق افتاد؟ دليل اصلي تغيير پارادايم در صنعت خودروسازي جهان است آنجا كه موفقيت هاي تسلا و اقبال مشتريان به خبرگان صنعت خودرو جهان نشان داد كه آينده اين صنعت در توليد خودروهاي تمام الكتريكي است و نه خودروهاي هيدروژني و حتي خودروهاي هايبريدي هم در قبال خودروهاي تمام الكتريكي شانس چنداني نخواهند داشت . قيمت بالاي خودروهاي هيدروژني از يك سو و از طرف ديگر هزينه زياد ساخت جايگاه هاي سوختگيري هيدروژن باعث شده تا شانس تجاري شدن اين خودروها بشدت كاهش يابد از طرف ديگر خودروهاي هايبريدي بنزيني – الكتريكي هم بدليل كارايي پايين تر در قبال خودروهاي تمام الكتريكي از شانس بسيار كمتري براي كسب سهم بازار برخوردارند و بيشتر مناسب كشورهاي در حال توسعه همانند كشور ما مي باشند كه زير ساخت هاي شارژ خودروهاي الكتريكي در آن بصورت عمومي در سطح معابر و شهرها وجود ندارد . به همين دليل خودروسازان طراز اول دنيا با درك اين تغيير پارادايم با سرعت و شدت در حال توسعه مدل هاي تمام الكتريكي در سبد محصولات خود هستند علاوه بر تويوتا ، لكسس و مرسدس بنز كه در ابتداي اين مطلب به آنها اشاره شد ، پورشه ، آئودي ، فولكس واگن و ب ام و نيز بسرعت در حال توسعه مدل هاي جذاب الكتريكي هستند در امريكا نيز جنرال موتورز ، فورد و اخيرا كرايسلر سرگرم توسعه مدل هاي الكتريكي جديد هستند . هامر جديد تمام الكتريكي و پيكاپ شورولت سيلورادو تمام الكتريكي و كراس اورر ماستانگ تمام الكتريكي از جديدترين و جذاب ترين خودروهاي الكتريكي امريكايي هستند كه در كنار مدل هاي مختلف تسلا ، امريكا را به قطب اصلي توليد خودروهاي الكتريكي تبديل خواهند كرد شركت هاي كره اي و رنو فرانسه نيز به سرعت در حال توسعه مدل هاي الكتريكي خود هستند هرچند در اين زمينه از رقباي ژاپني ، آلماني و امريكايي خود عقب مانده اند . چيني ها نيز بادرك تغيير پارادايم صنعت خودرو و با استفاده از ميانبر ايجاد شده سرمايه گذاري بيشتر بر روي توسعه پيشرانه هاي بنزيني را متوقف كرده و در حال سرمايه گذاري براي توسعه و توليد خودروهاي الكتريكي هستند امروزه تمامي شركت هاي چيني حداقل يك خودرو تمام الكتريكي براي توسعه در سبد محصول خود در نظر گرفته اند و در حال كار براي توليد تجاري آن هستند هرچند برخي از شركت هاي چيني همانند BYD و يا هوآووي و …تمركز اصلي خود را براي توليد خودروهاي الكتريكي قرارداده اند . چيني ها با درك تغيير پارادايم صنعت خودرو متوجه شده اند كه در آينده نچندان دور يعني حداكثر ده سال آينده در صورتي مي توانند در صنعت خودروي جهان حرفي براي گفتن داشته باشند كه امروز سرمايه گذاري مناسبي را براي توسعه و طراحي خودروهاي الكتريكي انجام دهند حال سوال در اينجاست كه صنايع خودروسازي ما كه روزگاري خود را با صنايع خودروسازي كره جنوبي مقايسه مي كرد و امروز آرزوي الگو گرفتن از صنايع خودروسازي چين را دارد متوجه اين تغيير پارادايم در صنعت خودرو جهاني شده است ؟ و اگر اين تغيير بنيادين را درك كرده است چه اهداف و برنامه هاي بلند مدت و ميان مدتي را براي حركت بسمت توليد خودروهاي الكتريكي و يا حداقل هايبريدي برداشته است ؟